افیلیا

  

 

 

  هملت شاهزاده دانمارک برای شرکت در مراسم تدفین و خاکسپاری پدرش از المان

 به کشورش باز میگردد و میفهمد که مادر و عمویش با یکدیگر پیمان زناشوئی بسته

و هم بستر شده‌اند. دردناکتر این است که میفهمد مادر و عمویش به کمک پدر افیلیا

 پادشاه را به قتل رسانده اند.

  هملت که تظاهر به مجنون بودن میکند, تحت تاثیر دیدن روح پدر دچار 

 وسوسه‌های انتقام جویانه میشود...

حتی زیبای افیلیا برای روح ازرده هملت داروی مسکنی نیست.

افیلیا غمگین و دل شکسته از به قتل رسیدن پدرش به دست هملت

دست به خودکشی میزند......  

 

 

چقدر زیباست اینگونه رفتن.

 

 حتما ادامه نقاشیها را هم ببینید

 

دیدن این فیلم را به شما توصیه میکنم.

 

هملت به کاگردانی "فرانکوزفیرلی" و با بازی"مل گیبسن"

 

 هملت با لهجه استرالیایی

 

 

 artist Sir John Everett Millais, Ophelia is a painting by British

 

 To be, or not to be: that is the question

 

ادامه مطلب ...

مادرم

به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید  | BestIranGroups 
 
 
تنها هستم . همه  سر کار هستند. دیروز با مادرم حرف
 
زدم.خیلی دلش گرفته بود. از وقتی که بابا چراغ عمرش
 
خاموش شد مادرم خیلی احساس تنهایی میکند.خیلی وقت هست  
 
که مادرم را ندیده ام. او درایران ومن این طرف دنیا.  
 
لعنت به این فاصله ها.تا وقتی که پیش هم هستیم
 
قدراین لحظه ها را نمی دانیم. چشمهایم را میبندم و فکر
 
می کنم که الان او چه کار میکند. الان ساعت نه شب
 
است. حتما شامش را خورده.روی مبل نشسته وبه
 
ظاهر مشغول تماشای تلویزیون هست.میدانم که توی
 
فکراست.مادرم زن ساکتی است. به کار کسی
 
کاری ندارد .البته از ان زنهایی  هم نبوده که بهش
 
بتوانند زور بگویند . همین باعث تحسین ماست. پدرم برای
 
نظرش همیشه احترام قائل بود .خیلی هم با او
 
شوخی میکرد هر وقت مادرم موهایش را کوتاه میکرد به
 
شوخی میگفت:"فخری خانم موهاتون را گوگوشی
 
زدید؟"میدانم که مادرم خیلی دلش برای این شوخیها تنگ شده.  
 
میبینم که یواش یواش همانطور که دستش زیر چونه اش هست  
 
به خواب میرود. 
 
چقدر موهایش سفید شده. مادرم پوست قشنگی دارد. 
 
مثل پوست پیاز نازک.  سفید مثل پنبه همانقدرهم نرم.  
 
هر وقت دلتنگم میداند چطور من را ارام کند.
 
مادرم میگوید که وقتی جوان بود خیلی زلزله و حاضر جواب بود.  
 
حالا چقدر ارام خوابیده است.  
 
در خیالم بوسه ای روی گونه اش میزنم ومیگویم :
 
"شب بخیر ."
 
فریبا ستاری