شروع

 

از اغاز شروع میکنم الفبای زندگی و راه و رسم ازاد بودن را

 از هوای تازه جرعه جرعه سر میکشم تا مست شوم

 این زمستان نیز میگذرد

پشت شیشه های یخ زده به قلبم گواهی روزهای بهتری را میدهم :

 

" بیا تا با هم به بلندترین جای زمین برویم

از انجا زمین چه زیباست

انجا از زشتی ها دور خواهیم بود

هوای تازه کوهستان را با جام عشق سر میکشیم 

گوش کن صدای پای اهویی میاید

ان طرفتر !  

خوب نگاه کن , 

مرغ عشق را ببین ,  

که لابه لای درختان پر میکشد 

 هوس میکنم شبنم روی برگ گلها را مزه کنم

 من تشنه یه قطره محبتم 

  میدانم که به من میخندی !"

  

 

فریبا .ستاری   ۱۴/۱۰/۸۸