زیبایی زندگی در نگاه توست


زندگی، قصیده‌ای‌ است که هر روز مصرعی تازه به آن افزوده می‌شود. گاه در هیاهوی زمانه گم می‌شویم، گاه در تکرار روزها و اضطراب فرداهایی که هنوز نرسیده‌اند. اما اگر لحظه‌ای بایستیم، اگر سکوت کنیم و چشم دل را بگشاییم، خواهیم دید که زیبایی، در همین لحظه‌های ساده نهفته است.

زیبایی در تماشای برف‌بازی پرنده‌ای است بر پشت‌بام خانه‌ی همسایه. در نرمی نسیمی که گیسوانت را می‌نوازد. در طلوعی که هر بامداد، جهان را به رنگی نو درمی‌آورد. در خنده‌ی بی‌دلیل یک کودک. در عطر نانی که تازه از تنور بیرون آمده است. زیبایی در حضور آن‌هایی است که بی‌هیچ چشم‌داشتی دوستت دارند، در دستی که به گرمی دستانت را می‌فشارد، در واژه‌ای که از عمق جان برمی‌آید و مهربانی را جاری می‌کند.

زندگی همان چای گرمی است که در صبحی خنک میان دستانت می‌گیری، همان ترانه‌ای که ناگهان زمزمه‌اش می‌کنی، همان اشکی که از سر شوق بر گونه‌ات می‌غلتد. زندگی را نمی‌توان در چمدانی گذاشت و به فرداها سپرد. زندگی همین لحظه است، همین اکنون، همین لبخندی که بی‌دلیل می‌زنی.

چشم‌هایت را باز کن،
گوشَت را به نغمه‌ی جهان بسپار، آن را لمس کن،
ببوی، ببین…
و باور کن که زندگی، به همان اندازه زیباست که تو می‌بینی.

.
فریبا ستاری

.
.