مزاح

 

یک روز خسرو را نقاشی کردم با گل سرخی

فروغ با سیبی در دست

سهراب را با بوم نقاشی

در کنارش بود فریدون مشیری

کمی به خود امدم گفتم :چه غلط ها

تو را چه به شعر و این جور حرفا

برو بشور تو ظرفهایت

شامی بپز برای مهمانهایت

خانه ات را گرد و خاک گرفته

برو برنجت ته گرفته

اگر مادر شوهرت بود حی و حاضر

تو را از وسط میداد ج...........!!!!!!!! 

 

 

ف ستاری
نظرات 7 + ارسال نظر
Sajjad MLBK 13 دی 1389 ساعت 02:26 ب.ظ http://www.MLBK.blogsky.com

کاش بدانیم ما از کدام دسته ایم؟ ما یا شما؟؟!

ما به فکر ضعف شکم و شما به فکر اضافه وزن... ما به فکر آبی برای حمام و شما به فکر آفتاب برای پوست... ما به شهر رفتن و شما به فکر اروپا... ما به فکر قرض های پدر شما به فکر ارث های پدر... ما برای رفیقمان رگ میدهیم و شما دوستتان را به جنس مخالف میفروشید... .......................

بهم سر بزن!

تنهایی 14 دی 1389 ساعت 12:31 ق.ظ http://www.Tanhaee.TK

سلام
وبلاگت قشنگه

فرشاد 21 دی 1389 ساعت 12:37 ق.ظ http://40barg.blogsky.com

آفرین

حامی 21 دی 1389 ساعت 02:03 ق.ظ http://www.manoto8.blogfa.com

از مطالب وبلاگتون لذت بردم

ستاره 29 دی 1389 ساعت 08:00 ق.ظ http://shiny-star.blogsky.com

vida 30 دی 1389 ساعت 12:18 ق.ظ http://eltemasemakhmaliy.blogfa.com

سلام..خوبی؟
وبت زیباست..این پستی هم که گذاشته بودی خیلی لطیف بود...
به منم سر بزنی خوشحال میشم...راستی با تبادل لینک موافقی؟
تا های و بای بعدی بااای

سجاد 16 خرداد 1390 ساعت 12:40 ب.ظ http://nemoo.blogfa.com

این شعر رو شما نگفتینا...
این کار خانم x هستش که دلم براش تنگیده
کجاس بیوفا؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد