ارامش

 

سکوت و ارامش کامل .همین را میخواهم. امروز توی ایوان میایم تا کمی از

 هوای تازه استفاده کنم.هیچ صدایی نمیاید جز صدای پرندگان کوچک که

از شاخه ای به شاخه دیگر می پرند. دیشب باران ریزی امده بود بوی

 چمن باران خورده سینه سرخها را برای پیدا کردن غذا بیرون اورده

است .همسایه روبرویی درحیاط خودش است

مرا میبیند دستی به هم تکان میدهیم.لبخندی با هم رد وبدل میکنیم.

چشمهایم را میبندم . همه جا ارام است .

         اینجا همان جایی است که دوستش دارم .          

 اینجا خانه من است.